یاد تو







آخه من چکار کنم؟
به کجا فرار کنم؟

مُردم از کارهای دل
کارهای بی‌ پروای دل

دل که نیست، دشمن لجباز من
وسیعه، اندازه دنیاست، بار سنگین تنه

همه شعرا مثل اینکه برا اون ساخته شدن
برا اون ستاره‌ها صیقل و پرداخته شدن

همه آهنگها نواشون طنین مضراب اوست
تابش چشمهای صاحبنظران مهتاب اوست

همه لبخند گلها، ناز سر انگشتهای باد
همه یادآوری غمهای بی‌ حد و زیاد

خون خوشرنگ شفق، آفتاب بر بوم اومده
نمیدونم چی‌ بگم، هر چی‌ خوبه هر چی‌ بده

همه احساسات خوب و بد و زنجیر میکنه
تو نگاش نقش خیال تو رو تصویر میکنه

والله تعریف کنم حال دلو خنده ات میگیره
یاد توست در همه حال ، هر چی‌ میشه هر جا میره

ارتباطی‌ نداره دیدن یک حبهٔ قند
یا که یک پیرهن مردونه رو بند

تو رو یادم بیاره
آخه هیچ ربطی‌ داره؟

بَغبَغو کردن یک جفت کبوتر
عشقشون وقت گرفتاری و در دام خطر

نجوای آروم این دلداده ها
تنگی زندون اون آزاده ها

سرود محزون پائیز ز لب دسته‌ای زاغ
لرزیدنهای درخت، رنگ پریدن، لختی باغ

همهٔ بیدهای مجنون، همهٔ نهرای آب
همه جامهای بلور و همه تنگهای شراب

حالت نشئهٔ مستی، کرخی، سستی و غم
شمیم گل، بوی عطر، شبنم و بارون ، بوی نم

گریه ها، قهقهه ها، اول صبح ، تنگ غروب
تو رو یادم میاره، احساس بد یا حال خوب





بازگشت به صفحه اول